بازی در بارسا فقط برای یک ایرانی ممکن است!

به گزارش “ورزش سه”، حسین طیبی از آن دسته بازیکنانی است که همیشه صحبت‌های جالب و تازه‌ای دارد؛ کسی که وحید شمسایی پس از سرمربیگری تیم ملی فوتسال، بازوبند کاپیتانی را در اختیار او قرار داده و به‌ عنوان باتجربه‌ترین بازیکن و بهترین بازیکن این روزهای ایران، در لالیگا اسپانیا به میدان می‌رود.

مصاحبه اختصاصی «آنتن» با حسین طیبی در فاصله دو دیدار تدارکاتی تیم ملی مقابل ازبکستان انجام شد که در آن، به مسائل مختلفی از عملکرد فردی تا نمایش درخشان در عرصه باشگاهی، ملی و گلزنی برابر بارسلونا در سه مسابقه به همراه سه تیم مختلف پرداخته شده که شنیدن و خواندن آن جالب توجه است.

تیم ملی فوتسال خیلی جوان شده و آن‌ها نیاز به بازی‌های بین‌المللی زیاد دارند تا با تجربه شوند. ما بازی را خیلی خوب شروع کردیم و فرصت داشتیم ولی در نیمه اول توپ‌ها تبدیل به گل نشد. جذابیت فوتسال به همین ضدحملات و رد و بدل شدن گل‌هاست. دو گل در نیمه اول خوردیم، اما در بین دو نیمه با صحبت‌های کادر فنی برگشتیم و برنده شدیم.

حضور اتفاقی در فوتسال؟
اصلا فوتسال را دوست نداشتم و به زور من را به سالن‌های مشهد می‌بُردنند تا بازی کنم! یک زمان که آقای شمس همزمان سرمربی تیم ملی و علم و ادب مشهد بودند، مربی من در فوتبال که آقای بی‌غم بودند و مدیون ایشان هستم، قرار شد با تیم فوتسال امید علم و ادب مشهد بازی کنیم و تیم ما چمنی بود. پس از ما تیم بزرگسالان علم و ادب بازی داشت که همان زمان با وجود اینکه چمنی بازی می‌کردم، آقای شمس گفتند بیا فوتسال. برادر من هم ابومسلم بازی می‌کرد و آقای بی‌غم خیلی نقش داشت تا من به فوتسال بیایم. خیلی جالب بود که یک هفته با تیم امید علم و ادب مشهد تمرین کردم، آقای شمس گفت به تیم بزرگسالان بروم. برای یک مسابقه بعد در لیگ برتر بزرگسالان، همان سال در تیم‌های ملی جوانان، امید و بزرگسالان بازی کردم که تمام این اتفاقات در یک ماه افتاد. شرایط خیلی خوب بود که بعد هم آقای علی افضلی کمک زیادی به من داشت تا با بازی‌های زیاد در تیم ملی بمانم.

حضور در روسیه؟
سالی که در گیتی‌پسند بازی می‌کردم، یک پیشنهاد از روسیه آمد که خودم خیلی دوست داشتم در سطح بالای اروپا بازی کنم. پس از مشورت با بزرگان فوتسال که همیشه کمک حالم بودند، با وجود مسیر سخت آن را انتخاب کردم و دو سال در آنجا بازی کردم و شرایط اوایل خیلی سخت بود. سه بازیکن تیم ملی بودیم که مصطفی نظری و اصغر حسن‌زاده هم بودند. آن زمان خیلی سخت بود و 23 سال داشتم. از همان زمان لژیونر بودن را تاکنون ادامه دادم.

نقطه عطف با انتقال بزرگ به غیرت قزاقستان؟ بدشانسی در رسیدن به قهرمانی در اروپا.
من خیلی مصاحبه نمی‌کنم و شاید اولین بار باشد. یک زمان که فوتسال را شروع کردم و یک دفتری دارم که هنوز هم نگه داشتم، نوشتم که دوست دارم. غیرت پرافتخارترین تیم اروپا بود که همه بازیکنان تاپ برزیلی بودند و فقط دو بازیکن قزاق داشتند. وقتی پیشنهاد رسید اصلا فکر نکردم و واقعا خوشحال بودم. خیلی انگیزه داشتم. وقتی در روسیه بودیم، بازیکنان ایرانی ستاره‌های آنجا بودیم ولی به رختکن غیرت که رفتم 14 بازیکن از نظر اسمی و فوتسالی در دنیا بزرگ بودند. اولین تمرین که تمام شد به مدیر برنامه‌ام گفتم یک کاری کن برگردم چون جو خیلی سنگین بود و نگاه آنها فقط به بازیکنان برزیلی و اسپانیایی بود و زیاد به دیگر بازیکنان توجهی نداشتند. روزهای خیلی سختی داشتم و سه، چهار ماه این شرایط بود. خودم این موضوع را حس کردم و به مرور زمان خیلی بهتر شد و اتفاقات خوبی افتاد. هنوز ارتباط قلبی با غیرت دارم و مدیون آنها شدم. معرفی من به فوتسال اروپا توسط باشگاه بزرگ غیرت اتفاق افتاد و نسبت به غیرت با تمام وجود صحبت می‌کنم. با مربیان، بازیکنان و مدیران بزرگی کار کردم و افتخارهای بی‌نظیری از خودم کسب کردم.

بدشانس بودی که در فینال به اسپورتینگ باختید؟
یک جام اروپا، فوتسال به من بدهکار هست. چهارمی، دو بار سومی و یک نایب قهرمانی را تجربه کردم و امیدوارم با پالما به قهرمانی برسم. آرزوی من است و دوست دارم این اتفاق بیفتد. انقدر در غیرت برای من اتفاق خوب فردی و تیمی افتاد. با غیرت آقای گل، بهترین خارجی، جزو 10 بازیکن تاریخ این باشگاه و جزو بهترین‌های اروپا و جهان شدم و تنها افسوس من نرسیدن به جام بود، با اینکه به جام دست زدم.

انتقال به بنفیکا ولی چرا اسپورتینگ نرفتی؟
آدمی هستم که چالش را دوست دارم. در غیرت راحت بودم و جا افتادم و می‌خواستم اتفاق جدیدی برای من بیفتد. من باید زبان پرتغالی یاد می‌گرفتم و از صفر شروع می‌کردم. بنفیکا را باز هم برگردم به عقب انتخاب می‌کردم و درست است اسپورتینگ در آن سال دو سال استثنایی و رویایی بود و خیلی روبه‌روی آن بازی می‌کردیم ولی می‌باختیم. از نظر افتخار تیمی، جامی با بنفیکا کسب نکردیم و سوم اروپا شدیم ولی از نظر فردی خیلی شرایط برای من خوب بود. فقط بدشانسی ما، ناکامی در کسب جام بود.

* دوستان طولانی و عجیب با بارسلونا و چهار گل زدن؟ دست شکسته.
بازی با غیرت مقابل بارسا رویایی بود. مهم‌ترین گل دوران ورزشی‌ام را آنجا زدم و خیلی عجیب و غریب بود و به نظرم بهترین گلم در تاریخ فوتسالم بود. در تمرین از سه جا دستم شکست و تیم به شوک فرو رفت. یک هفته بعد باید با بارسا بازی می‌کردیم که دکتر گفت دست باید به گچ برود و حداقل یک ماه در گچ باشد و حتی شاید عمل کنی. یک روز مربی گفت می‌خواهم برای من بازی کنی. من اصلا نمی‌توانستم دستم را تکان بدهم. گفت شرایط تیم طوری است که نیاز به تمرین و بازی تو داریم. دکتر تیم گچ دست من را باز کرد و خود سرمربی تیم برای من یک مچ‌بند تهیه کرد و گفت می‌خواهم با این مچ‌بند تمرین کنی. مربی گفته بود هیچکس به من نزدیک نشود تا به شرایط بازی برسم. 16 نفر بودیم و صبح روزی که با بارسا بازی داشتیم، مربی 14 نفر برای بازی را اعلام کرد که نام من هم بود. بچه‌ها همه تعجب کردند و خودم در شوک بودم که در آن سطح بازی به عنوان بازیکن رأس کار کنم. کل دنیا و بازیکنان بارسا هم می‌دانستند دست من شکسته است. همه بچه‌ها بیرون رفتند و مربی من را نگه داشت و گفت می‌خواهم جزو 4 نفر ابتدایی باشی. گفت می‌خواهم من را کمک کنی و اعتماد به نفس من با حرف‌های آن مربی بزرگ بالا رفت. بازی شروع شد که چند دقیقه بعد دست من از یک جای دیگر شکست. پزشک تیم ما روی نیمکت آمپول به دستم میزد، داد می‌زدم و فقط یک حوله در دهانم بود. یک چیزی به من می‌گفت ادامه بده ولی شرایط دستم افتضاح بود. در یک صحنه دستم را روی سینه بازیکن حرف گذاشتم که بازیکن آنها روی دستم زد. پرتماشاگرترین بازی فوتسال دنیا بود و در شروع نیمه دوم گل زدم و یک خوشحالی عجیب و غریب کردم. انگار در یک قفس را باز کردند و من بیرون آمدم. گل دوم را هم من پاس دادم و وقتی با اتوبوس آمدیم، من آخرین نفر بودم که از اتوبوس پایین آمدم و در مقابل در هتل دست من را بوسید. دیدم چقدر آدم بزرگی است. بهترین مربی دنیاست و انقدر اعتقاد داشت. من اصلا آماده آن بازی نبودم. اینطور از من تشکر کرد، آن بازی و گل همیشه در ذهن من است و یک روز رویایی بود و تا آخر عمر در ذهنم می‌ماند.

حضور در بارسا؟
از آینده خبر ندارم ولی تلاش کردم و در تیم‌های مطرح و قدرتمند دنیا بازی کردم و همیشه مقابل بارسلونا خیلی روز خوبی داشتم و دارم. با مصدومیت و روز عادی هم نمایش خوبی داشتم و شاید اتفاق بیفتد ولی نمی‌توانم درباره آینده صحبت کنم. همیشه از انتخاب‌‌هایم راضی بودم ولی واقعا نمی‌توانم پیش‌بینی کنم.

* امیدواری به قهرمانی در اروپا؟
ما الان در نیمه نهایی هستیم و همه چهار تیم شرایط یکسان و خوبی دارند. خیلی تلاش می‌کنم و دوست دارم این اتفاق برای من بیفتد. دوست دارم این جام را لمس کنم و داشته باشم. تا یک قدمی آن رفتم و بازی با بنفیکا سخت و هیجان‌انگیز است که با تیم قبلی خودم در این دوره با پالما قرار می‌گیرم. در مرحله گروهی با غیرت بازی کردیم که من گل زدم و بازی مساوی شد. خوشحال شدم که تیمم بالا آمد ولی بازی با غیرت طوری بود که انگار یک تکه از بدنم را دارند می‌کَنَند. بنفیکا یکی از بهترین‌های دنیاست ولی ما میزبان و امیدوار به فینال اروپا هستیم.

* شمسایی خیلی از ستاره‌های تیم ملی را کنار گذاشت و جوانان را آورد..
ابتدا باید بگویم این اتفاق نیاز بود. بازیکنان نسل قبل بهترین‌های دنیا بودند و پر کردن جای آنها خیلی سخت است که واقعا من افتخار داشتم کنارشان بازی کردم ولی بازیکنان جوان نیاز دارند با تجربه شوند و در یک رقابت بین‌المللی قرار بگیرند. من آدم رُکی هستم و شاید خیلی‌ها ناراحت شوند ولی باید بگویم که متاسفانه خانواده فوتسال باهم خوب نیستند و این بزرگ‌ترین مشکل است. همین پیشکسوتان و خانواده فوتسال انقدر بعد از جام جهانی فشار بیش از حد به تغییر نسل گذاشتند، حالا فشار را روی این تیم هم گذاشتند. ما بزرگ‌تر از اسپانیا و برزیل و ایتالیا نیستیم که حتی نتوانست به جام جهانی برسد یا دو قهرمانی را از دست بدهد. بازیکن جوان باید تجربه کسب کند. نمی‌شود که با یک سال بازی به فینال جام جهانی برسد. وقتی تیم را جوان می‌کنید، نمی‌توانید هم جوان کنید و هم نتیجه بگیرید. کادر فنی تصمیم به جوان‌گرایی و تغییر نسل گرفته و این اتفاق افتاده و باید حمایت کنند. رسانه‌ها و جامعه فوتسال نباید فشار مضاعف بگذارند. من به آینده خیلی امیدوار هستم ولی این بازیکنان باید بازی کنند و با تجربه شوند. بازی با برزیل، اندازه 20 مسابقه تدارکاتی با آسیایی‌هاست. برای من سوال است الان که تغییر نسل اتفاق افتاده، باید حمایت شویم. فشار گذاشتن روی این تیم، منطقی نیست. در یک سال با تغییر نسل نمی‌شود به جام جهانی بروید. ازبکستان در دو ماه اخیر و قبل از جام جهانی با تیم‌های بزرگ دنیا بازی کرد و ما هم نیاز داریم. فینال آسیا را به ژاپن واگذار کردیم ولی خیلی خوب بودیم. با این حال در تورنمنت انتقام گرفتیم و نشان دادیم باخت در فینال آسیا یک اتفاق بود.
ما در جام جهانی برزیل را در شرایطی شکست دادیم که فیفا پس از آن مسابقه برای ما بلیت برگشت گرفته بود و هیچکس فکر نمی‌کرد آن برد بزرگ رقم بخورد. مشکل اصلی تیم ملی، خوب نبودن خانواده فوتسال باهم هستند و این شرایط ضربه می‌زند. اینکه نمایش الکی بدهیم که با یکدیگر خوب هستیم، به تیم ملی ضربه می‌زند. من با چشمانم دیدم که این حرف‌ها را می‌زنم. شخصا یک دوگانگی رفتاری در جامعه و خانواده فوتسال می‌بینم که به نظرم بهتر است این مشکل حل شود.

* سبک بازی تو و شمسایی شبیه هم است ولی انگار تو بازیکن کامل‌تری با بازی در کناره‌ها هستی.
من این افتخار را داشتم در عرصه باشگاهی و ملی هم‌بازی آقا وحید بودم و خیلی یاد گرفتم. هم‌پست من بودند و یکی از بزرگ‌ترین بازیکنان دنیا بودند. آقا وحید گلزن‌تر از من بودند و اصلا وحید شمسایی نیاز به تعریف من ندارد. او در دوران بازی افتخاراتی دارد که قابل شمارش نیست. همیشه بودن کنار وحید شمسایی برای من جذاب بوده و الان که مربی‌ام شده، همین‌طور است. برخی اوقات سوال‌هایی از او می‌پرسم که در یک کلمه جواب می‌دهد. همیشه گفتم وحید شمسایی مثل فوتبالی‌ها شهرت دارد و این اتفاق به‌خاطر افتخاراتش است و خوشحالم شاگردشان هستم.

* درباره مبلغ قراردادهای فوتسال صحبت کن. چقدر تفاوت قرارداد خودت با لیگ برتری‌هاست و البته تفاوت قراردادها در فوتسال و فوتبال تا چه اندازه است؟
من یک نظری دارم که می‌گویم فوتبالیست‌ها هرچقدر می‌گیرند نوش جانشان. فوتبال رشته اول دنیاست و می‌دانم چقدر با سایر رشته‌ها تفاوت دارند. فوتبال تبدیل به یک صنعت و بیزینس شده است. دوستان زیادی در استقلال و پرسپولیس دارم که هرچقدر می‌گیرند، نوش جانشان. البته باید به سایر رشته‌ها نیز توجه شود چراکه در ایران مظلوم واقع شدند.

* تفاوت منطقی و عادلانه است؟
فوتبال الان یک صنعت و بیزینس شده و در ایران تفاوت زیادی بین فوتبال و فوتسال وجود دارد. در تیم‌های بزرگ دنیا هم این اختلاف وجود دارد ولی من در این چند سال قراردادهای خوبی بستم و چیزی که انتظارم از نظر مالی، شخصیتی و شهرت در فوتسال بوده، اتفاق افتاده است. یادم است 15 سال قبل در اردوی تیم ملی که من 18 سال سن داشتم، یکی از بازیکنان از بقیه پرسید چقدر از فوتسال پول دربیاورید، کفایت می‌کند که فرهاد فخیم این سوال را پرسید. یک نفر گفت 300 میلیون، یک نفر گفت مغازه ولی من گفتم 3 میلیارد! 15 سال قبل قراردادها 50 میلیون تومان بود و قراردادم در علم و ادب 50 هزار تومان بود! بعدها قراردادم از فوتبالی‌ها بیشتر شد ولی الان شرایط طوری شده فوتبالی‌های ایران از بهترین فوتسالیست‌های خارجی بیشتر می‌گیرند.

* گل زیبایی که در بنفیکا زدی و همه دنیا پیچید.
آن گل را در محله خودمان در مشهد از جواد هاشمی یاد گرفتم. خیلی سخت است و باید این گل را حرکت ایرانی طور بگویند. حرکت در ثانیه اتفاق افتاد که خودم از آن عشق می‌کنم. گلر من را می‌دید، گریه می‌کرد. وقتی گل را زدم، سرپرست ما روی نیمکت گل را به همه نشان می‌داد. پس از بازی در آب سرد بودم که روی کاستا، مدیر باشگاه بنفیکا گفت چه کار میکنی تو؟ چه کاری کردی؟ برای من در رختکن انجام بده ولی آرام! آرام حرکت را انجام دادم و عکس گرفتیم. اولین بار بود به یک بازی فوتسال می‌آمد. وقتی به خانه آمدم، دیدم در دنیا این گل به شدت سر و صدا کرده و حتی صفحه رونالدوی برزیلی هم این گل را منتشر کرد.

* شباهت به فیرمینو، بازیکن برزیلی و لیورپول.
وقتی در علم و ادب مشهد حضور داشتم، در تهران با تام ایران خودرو بازی داشتیم که دو بازیکن برزیلی داشتند. یکی از آنها یک ربع با من برزیلی حرف می‌زد و فکر می‌کرد برزیلی هستم. من هم 18 سال سن داشتم و نمی‌توانستم بگویم برزیلی بلد نیستم.

* کاپیتانی تیم ملی
باعث افتخارم است و خیلی آدم‌های بزرگی آن را بستند. می‌دانم چه بازوبندی روی دستم است. سعی دارم از نظر اخلاقی و فنی به تیم ملی کمک کنم. مردم نتیجه می‌خواهند و فوتسال ایران آن‌قدر در گذشته و سالیان اخیر افتخار کسب کرده که توقع به خاطر عملکرد بازیکنان بالا رفته ولی من به این تیم امیدوار هستم، اما برای افتخارات خوب نیاز به اردوهای زیاد و مسابقات تدارکاتی بزرگ و اردوی خارجی داریم. نتیجه خیلی مهم است ولی باید ابزار لازم باشد و اینکه حمایت نکنید و امکانات نداشته باشید، موفقیت به دست نمی‌آید. وقتی بازی تدارکاتی و اردوی خوب داشته باشید، باید نتیجه بگیرید ولی اگر هیچ اتفاقی نیفتد و همه به دنبال نتیجه گرفتن باشند، نمی‌شود. از فدراسیون و شخص آقای تاج تقاضا دارم که نگاه ویژه به فوتسال داشته باشند چون مقدمات جام ملت‌ها، جواز حضور در جام جهانی و قهرمانی آسیا را پیش رو داریم. امیدوارم، ولی باید به این تیم توجه شود.