اولین سرقت یک زن
همواره از این که طعمه سارقان شوم، خیلی میترسیدم و از دزدان متنفر بودم، اما با دیدن گوشی تلفن آن زن که درون کیفش قرار داشت به اندازهای وسوسه شدم که دیگر به چیزی جز کیف زنی فکر نمیکردم چرا که … اینها بخشی از اظهارات زن جوانی است که به دلیل سرقت تلفن همراه […]
همواره از این که طعمه سارقان شوم، خیلی میترسیدم و از دزدان متنفر بودم، اما با دیدن گوشی تلفن آن زن که درون کیفش قرار داشت به اندازهای وسوسه شدم که دیگر به چیزی جز کیف زنی فکر نمیکردم چرا که …
اینها بخشی از اظهارات زن جوانی است که به دلیل سرقت تلفن همراه در یکی از درمانگاههای بولوار رسالت مشهد تحت تعقیب نیروهای انتظامی قرار گرفته بود.
این زن که با ردزنیهای اطلاعاتی و بررسی سوابق درمانی و انجام یک سری فعالیتهای پلیسی دستگیر شد، با بیان این که هیچ گاه تا این اندازه احساس ندامت و شرمساری نداشتم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گفت: پسر خردسالم بیمار بود و مجبور شدم او را برای مداوا به درمانگاه بیاورم، اگرچه هزینههای درمان را پرداختم، اما همواره برای تامین مخارج زندگی دچار مشکل بودم چرا که همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد و هیچ مسئولیتی را در خانواده احساس نمیکند. در طول چند سال زندگی مشترک سختیهای زیادی کشیدم و مشکلات حادی را پشت سر گذاشتم تا جایی که شوهرم حتی به این فکر میکرد که پسرم را سر راه بگذارد تا از هزینههای زندگی کاسته شود.
او فقط به فکر تامین مواد مخدر صنعتی (شیشه) است و من باید به تنهایی مسئولیت خانواده را به دوش بکشم. امروز هم وقتی دیدم پسرم حال مناسبی ندارد تصمیم گرفتم او را به درمانگاه ببرم، ولی بعد از آن که پزشک او را معاینه کرد و دارو نوشت، ناگهان چشمم به گوشی زنی افتاد که درون کیفش قرار داشت. در یک لحظه همه سختیهای زندگی و اعتیاد شوهرم مانند فیلمی کوتاه از مقابل چشمانم گذشت و به من انگیزه سرقت داد. با آن که همیشه از دزدان متنفر بودم، ولی برای درمان پسرم در شرایطی قرار گرفتم که فکرم متوقف شد. آن لحظه وسوسه سرقت گوشی رهایم نمیکرد و دیگر به چیزی جز سرقت گوشی نمیاندیشیدم به همین دلیل در یک لحظه از فرصت سوء استفاده کردم و به آرامی گوشی را از درون کیف آن زن برداشتم و هراسان و نگران از مرکز درمانی بیرون رفتم، اما هیچ گاه تصور نمیکردم که ماموران انتظامی به همین راحتی بتوانند مرا پیدا کنند. اکنون نیز چنان شرمسار و پشیمانم که هیچ وقت خودم را تا این اندازه حقیر و بدبخت ندیده بودم.
با توجه به این که زن جوان برخلاف شوهرش اعتیاد و سابقه کیفری نداشت و از سوی دیگر هم از این رفتار خود به شدت ابراز پشیمانی میکرد، شاکی پرونده به خاطر فرزند خردسال وی بعد از پس گرفتن گوشی تلفن رضایت داد و از شکایت خود گذشت کرد. به همین دلیل پرونده وی با دستور سرگرد لطفی (رئیس کلانتری رسالت مشهد) در حالی برای تصمیم گیری نهایی به دادسرای عمومی و انقلاب ارسال شد که بررسیهای روان شناختی و اقدامات مشاورهای نیز در این باره ادامه یافت.
منبع: www.yjc.ir
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید