خبر : به نام ترور، به کام محبوبیت!
خبر : به نام ترور، به کام محبوبیت! ساعاتی پیش حوالی ساعت یک و دو صبح به وقت ایران، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا و نامزد انتخابات دور آینده در تجمعی در «پنسیلوانیا» مورد سو قصد قرار گرفت. تیراندازی شد؛ خطر از بیخ گوش ترامپ گذشت و تیر روی لاله گوشش خش […]
خبر : به نام ترور، به کام محبوبیت!
ساعاتی پیش حوالی ساعت یک و دو صبح به وقت ایران، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا و نامزد انتخابات دور آینده در تجمعی در «پنسیلوانیا» مورد سو قصد قرار گرفت. تیراندازی شد؛ خطر از بیخ گوش ترامپ گذشت و تیر روی لاله گوشش خش انداخت. آخرین بار اتفاقی مشابه این، حدود چهل سال پیش برای «رونالد ریگان» در سال ۱۹۸۱ میلادی رخ داده بود.
حالا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیکتر میشود، انتخاباتی که اخبار آن نه تنها برای خود آمریکاییها بلکه برای سایر کشورها نیز اهمیت دارد؛ اما درست زمانی که فرصت خوبی برای مانورهای تبلیغاتی وجود دارد، تیر از بغل گوش ترامپ میگذرد و این مرد ۷۸ ساله از ترور جان سالم به در میبرد. رئیسجمهور سابق آمریکا ساعتی پیش با انتشار دومین بیانیهاش پساز سوءقصد علیه خود گفت: «از همه بابت دعا و بهیادآوردنم ممنونم؛ تنها خدا بود که مانع از رخ دادن آن اتفاق غیرقابل تصور شد!»
ترور نافرجام ترامپ، برگهای مشابهی در تاریخ دور و نزدیک کشورهای مختلف دارد. حالا به بهانه خراش یادگاری روی گوش ترامپ تعدادی از آشناترین موارد ترورهای ناموفق را مرور میکنیم.
ترور ناموفق اول؛ محمدعلی شاه قاجار
اینجا تهران است، سال ۱۲۸۷ شمسی. دوم تیر ماه صدای انفجار توپها از همه جای شهر به گوش میرسد. محمدعلی شاه دستور داده که مجلس را به توپ ببندند. در دوران پرهیاهوی مشروطه، بسیاری از سیاستمداران و رجال دولتی از فعالیت مجلس و مشروطهخواهان ناراضی بودند. این در حالی است که شاه تعامل نسبتاً خوبی با نمایندگان داشت.
حمله به مجلس، رؤیای شیرینی برای مخالفان مجلس بود که بهانه این حمله را، ترور شاه رقم زد. اسفند ماه سال ۱۲۸۶ نمایندگان مجلس با شاه دیدار و گفتگو کردند. بعدازظهر همان روز محمدعلی قاجار در حین عبور از خیابان باغ وحش تهران مورد سو قصد قرار گرفت و دو نارنجک به سوی کالسکه او پرتاب شد. هرچند تعدادی کشته و برخی زخمی شدند، اما خود شاه جان سالم به در برد.
برخی معتقدند ترور محمدعلی شاه طراحی کسانی بود که چشم دیدن همکاری او با مشروطیت را نداشتند، اما بعضی میگویند که این ترور ممکن است به دستور خود شاه انجام شده باشد؛ او که میخواست خودش را مشروطه خواه جلوه دهد، اما طرفداران را مشروطه اهل ترور معرفی کند و به بهانهای برای سرکوب هرچه شدیدتر آنها دست به کار شود.
ترور ناموفق محمدعلی شاه چگونه به نفع او و درباریانش تمام شد و بعد از آن توانست قدرت خود را مستحکمتر کند. این نظریه میگوید که شاه با طرح این ترور جعلی، میخواست خود را قربانی نشان دهد و از آن به عنوان ابزاری برای تحکیم قدرت خودش استفاده کند. چراکه اگر این ترور صورت نمیگرفت، محمدعلی شاه دلیلی برای دشمنی با مشروطهخواهان پیدا نمیکرد؛ دشمنی در این ابعاد که مجلس وقت کشور خودش را به توپ ببندد!
«احمد کسروی» در کتاب «تاریخ مشروطهی ایران» به این جنبهها اشاره میکند و توضیح میدهد که چگونه محمدعلی شاه با استفاده از این ترور ساختگی، تلاش کرد تا نارضایتیها را به نفع خود مدیریت کند. او در این کتاب یادآوری میکند که این ترور نه تنها «یک اقدام انفرادی از سوی یک مشروطهخواه رادیکال» نبود، بلکه بخشی از «استراتژی گستردهتر شاه برای سرکوب آزادیخواهان» بود.
در نهایت، این ماجرا یکی از مصداقهایی بود که به وضوح نشان داد ترور ناموفق محمدعلی شاه چگونه به نفع او و درباریانش تمام شد و بعد از آن توانست قدرت خود را مستحکمتر کند.
ترور ناموفق دوم؛ آدولف هیتلر
۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ است و گروهی از افسران ارتش آلمان به رهبری کلاوس «فون اشتاوفنبرگ» تصمیم گرفتند علیه «آدولف هیتلر» دست به اقدام بزنند و باور داشتند باید به هر قیمتی او را از میان بردارند. آنها طرحی به نام «عملیات والکری» را برنامهریزی کردند. «اشتاوفنبرگ» یکی از سرسختترین مخالفان هیتلر چند روز پیش از عملیات به نزدیکترین معتمدانش گفته بود: «راهی جز کشتن او باقی نمانده است.»
در این عملیات ساعت ۱۲:۴۲ بمبی در اتاق کنفرانس مقر نظامی موسوم به «آشیانه گرگ» منفجر شد و قرار بود آن انفجار باعث کشته شدن هیتلر شود. اما تمام نقشهها شکست خورد و هیتلر زنده ماند؛ او فقط چند خراش کوچک برداشته بود!
تبلیغات نازیها این واقعه را به شکلی جلوه داد که گویی خداوند هیتلر را بسیار دوست دارد و او را نجات داده است! این ماجرا تأثیرات عمیقی بر مردم آلمان و محبوبیت هیتلر گذاشت و او را به نمادی از مقاومت قوی تبدیل شد. بعد از اینکه عملیات والکری ناکام ماند، بسیاری از مردم آلمان به هیتلر به چشم یک قهرمان نگاه کردند. تبلیغات نازیها این واقعه را به شکلی جلوه داد که گویی خداوند هیتلر را بسیار دوست دارد و او را نجات داده است.
ماجرا تا جایی پیش رفت که نازیها هیتلر را به عنوان فردی که تحت حفاظت الهی است معرفی کردند. این تصویر جدید از هیتلر، باعث شد که بسیاری از مردم بیشتر به او اعتماد کنند و او را رهبر قدرتمندتری بدانند؛ اما تمام اینها خلاصه بخشی از داستان بود.
هیتلر و دستگاه امنیتیاش تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده کنند تا هرگونه مخالفت را در نطفه خفه کنند. آنها به سرعت هزاران نفر که مشکوک به شرکت در توطئه بودند را دستگیر کردند و طولی نکشید که بسیاری از دستگیرشدهها اعدام شدند. این سرکوبها باعث شد که قدرت هیتلر، بیش از پیش تثبیت شود و مخالفان، جرأت کمتری برای ابراز نظر پیدا کنند. هیتلر همچنین از این فرصت استفاده کرد تا افراد وفادارتر را برای مسئولیتهای کلیدی ارتش منصوب کند و مطمئن شود که همه چیز تمام و کمال تحت کنترلش است.
آدولف هیتلر، نمونه تاریخی دیگری از چهرههای شناخته شده تاریخ بود که ترور ناموفق او به نفعش تمام شد و توانست از آن بهرههای زیادی ببرد.
ترور ناموفق سوم؛ رونالد ریگان
حدود چهل سال پیش، در سال ۱۹۸۱ «رونالد ریگان» رئیسجمهور وقت آمریکا بود. در یکی از روزهای آن سال، اتفاقی تکاندهنده افتاد و ریگان مورد حمله تروریستی قرار گرفت. این ترور که مثل نمونههای قبلی که مرورشان کردیم، ناکام بود و ریگان زنده ماند و باز هم مثل نمونههای قبلی، جان سالم به در بردن از این ترور، تأثیرات عمیقی بر دوران ریاست جمهوری و آینده این چهره سیاسی در ایالات متحده داشت.
بر اساس اخبار موجود میتوان به راحتی دریافت که بعد از ماجرای ترور ناموفق رئیسجمهور آمریکا، محبوبیت ریگان به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد. مردم او را به عنوان یک قهرمان دیدند؛ به عنوان مردی که از یک حمله مرگبار جان سالم به در برده بود. این محبوبیت به ریگان کمک کرد تا سیاستهای اقتصادی و نظامی خود را با حمایت بیشتر عمومی و کنگره پیش ببرد. او از این موقعیت برای تقویت برنامههایش استفاده کرد و توانست به اهداف خود نزدیکتر شود.
علاوه بر این، ترور نافرجام او باعث شد که ریگان به امنیت شخصی و سیاستهای امنیتی داخلی توجه بیشتری کند. او و تیم امنیتیاش تدابیر جدیتری برای حفاظت از رئیسجمهور و دیگر مقامات دولتی اتخاذ کردند. یکی از نتایج بلندمدت این حادثه، تصویب قانون «بردی» در سال ۱۹۹۳ بود که قوانین سختگیرانهتری برای فروش و مالکیت سلاحهای گرم وضع کرد. این قانون به نام «جیمز بردی» سخنگوی کاخ سفید که در این حمله مجروح شد، نامگذاری شد.
اگرچه ترور نافرجام بهطور مستقیم سیاستهای ریگان را تغییر نداد، اما تأثیرات آن در زمینههای امنیتی و سیاستهای داخلی محسوس بود. محبوبیت و قهرمانسازی از ریگان باعث شد که او در دوره بعدی انتخابات با اختلاف بسیار زیاد و به راحتی هرچه تمامتر پیروز شود. برخی معتقدند او به واسطه قدرت و محبوبیتی که پس از ترور به دست آورد توانست به راحتی اهدافش در انتخابات را پیش ببرد و بار دیگر در کاخ سفید ماندگار شود.
ریگان چهره معروف در سیاستمداران آمریکایی نیز یکی از مصادیق آن بود که ترور ناموفق به سود آن فرد تمام شد.
تاریخ تکرار میشود؟
حالا با گذشت سالها، دوباره ترور ناموفق دیگری درباره یکی از سیاستمداران شناخته شده دنیا اتفاق افتاده است، حادثهای که فضای رسانهای جهانی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و سر و صدای زیادی به پا کرده است. شایعات و تفسیرها از هر دو جناح سیاسی به گوش میرسد؛ طرفداران پروپاقرص ترامپ اصرار دارند که این ترور کاملاً واقعی بوده و هدف آن فقط از میان برداشتن این چهره سیاسی بوده است. در مقابل، عدهای دیگر بر این باورند که این ماجرا یک نمایش ساختگی و تبلیغاتی بوده، نمایشی که با هدف جلب توجه و تأثیرگذاری بر افکار عمومی طراحی شده است.
در همین زمینه، باید به رویدادهای چهار سال پیش اشاره کرد؛ ششم ژانویه ۲۰۲۱، روزی که هزاران نفر از طرفداران ترامپ به خیابانهای واشینگتن سرازیر شدند و با شور و هیجان فراوان وارد کنگره شدند. آنها به نتایج انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ اعتراض داشتند و از درخواست ترامپ برای رد کردن پیروزی «جو بایدن» حمایت میکردند.
تصاویر و عکسهایی که از این روز تاریخی به دست آمد، روایتهای متفاوتی را بازگو میکنند. هرچند رسانههای همسو با ترامپ، عکسهایی را منتشر کردند که در آنها نیروهای امنیتی با اسلحه به سمت طرفداران ترامپ نشانه رفته بودند؛ اما در نقطه مقابل رسانههای مخالف ترامپ، از این اقدام طرفداران او استفاده کردند و چهرهای ضدملی و ضد آمریکایی از این طرف به تصویر کشیدند.
میتوان گفت ماجرای سال ۲۰۲۱ شانس ترامپ را برای به دست آوردن همراهی بخشی از جامعه آمریکایی از بین برد، اما اکنون، پس از ترور ناموفق او، شاید ورق به نفع او برگردد. حالا عکسهایی از او در فضای مجازی دست به دست میشود که حتماً تصاویر تاریخی و ماندگار در تاریخ آمریکا خواهند شد. تصاویر قهرمانساز از ترامپ در حالی زیر پرچم آمریکا مشت پیروزیاش را بالا برده است.
در این تصویر، ترامپ زخمی در آغوش محافظانش قرار دارد و پرچم آمریکا در پسزمینه، نمایانگر ملیگرایی اوست. این عکس، به طرزی هنرمندانه و تأثیرگذار، لحظهای از تاریخ را ثبت کرده که تا سالها در اذهان مردم باقی خواهد ماند و ممکن است برای او به اندازه دهها کمپین انتخاباتی، آورده داشته باشد.
حالا دعوا و تحلیل بر سر اینکه ترور ناموفق ترامپ، یک ایده تبلیغاتی بوده یا یک سوقصد واقعی حرف بسیار است. در این میان کاربران فضای مجازی نظرات خود را بیان میکنند. برای مثال کاربری در توئیتر با پست کردن عکس بالا نوشت: «اگر فکر میکنید این تیراندازی در گردهمایی ترامپ یک تلاش برای ترور بود، شما در یک فرقه هستید. این یکی از مصنوعیترین چیزهایی است که مدتهاست دیدهام. او میداند که قرار است در انتخابات شکست بخورد، بنابراین این نمایش را ترتیب میدهد و به جمعیت فریاد میزند که: مبارزه کنید! و شما میدانید که بعد از آنچه خواهد شد…»
کسی هنوز نمیداند این ترور، واقعی بوده یا نه، اما مرور تاریخ نشان میدهد ترامپ و طرفدارانش قرار است از ماجرا ترور ناموفق برای خودشان استفاده ابزاری کنند و از این چهره یک قهرمان بسازند. بعد از ماجرا بسیاری از کارشناسان دور از ذهن نمیدانند اسم «دونالد ترامپ» برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده به جهان معرفی شود!
منبع: مهر
منبع: www.yjc.ir
خرید رپورتاژ آگهی
رپورتاژ آگهی
خبر اقتصادی
خبر سبک زندگی
خبر سیاسی
خبر فرهنگی هنری
خبر فوری
خبر ورزشی
خبر روز