خبر: زن ایرانی؛ منشأ نسل تمدنساز
خبر: زن ایرانی؛ منشأ نسل تمدنساز تصویر و بازنمایی غرب از زن مسلمان ایرانی، کتمان حقیقت و واقعیت موجود است. رسانههای غربی تصویر زن ایرانی را مخدوش و غیر واقعی جلوه میدهند. اما انقلاب اسلامی الگویی را به عنوان زن مسلمان ایرانی به همه جهانیان معرفی کرد که هیچ تشابهی به نمونههای غربی شده ندارد. […]
خبر: زن ایرانی؛ منشأ نسل تمدنساز
تصویر و بازنمایی غرب از زن مسلمان ایرانی، کتمان حقیقت و واقعیت موجود است. رسانههای غربی تصویر زن ایرانی را مخدوش و غیر واقعی جلوه میدهند. اما انقلاب اسلامی الگویی را به عنوان زن مسلمان ایرانی به همه جهانیان معرفی کرد که هیچ تشابهی به نمونههای غربی شده ندارد. در حقیقت این انقلاب هویتی را به زنان بخشید که در طول تاریخ مانند آن را شاهد نبودهایم.
این الگو نشان میدهد که زن هم میتواند در عرصههای مختلف اجتماع و هم در محیط خانواده بسیار خوب بدرخشد. حضور و فعالیت اجتماعی بانوان با حفظ کرامت آنان پس از انقلاب اسلامی به هیچ وجه با نگاه حقیرانه و پست دوران پهلوی و همچنین نگاههای غربی قابل قیاس نیست. نگاه متفاوت اسلام و انقلاب اسلامی به زن به گونهای است که هویت زنانه او به رسمیت شناخته میشود، یعنی نقش مادری و همسری و پیش از اینها نقش دختری اصالت پیدا میکند. بر اساس همین نگاه و منطق متفاوت اسلام و اندیشه غرب نسبت به مسأله زن و جایگاه اجتماعی او با دکتر زاهرهسادات میرجعفری، پژوهشگر حوزه زن و خانواده، مُبلغ بینالملل و مدرس دانشگاه به گفتوگو نشستهایم.
از نظر شما تفاوت عدالت جنسیتی با برابری جنسیتی در چه چیزی است؟
یکی از مباحث بسیار مهم و تفاوتهای بنیادی در زمینه حقوق زن در اسلام و غرب، مسأله تفاوتهای حقوقی بین زن و مرد است. در اسلام تفاوتهای طبیعی و تکوینی منشا تفاوتهای حقوقی و نقشهای مختلف زن و مرد میشود. اما در غرب بعد از حوادث جنبشهای فمنیستی، زنان که از حقوق اولیه خودشان محروم بودند، با تمام تلاش توانستند به برخی از حقوق تساویگونه همچون حق رای و مالکیت برسند و آن را به دست آورند. پس از این جنبشها تلاش کردند در تمامی عرصهها تشابه جنسیتی به وجود بیاید یعنی زن و مرد به لحاظ حقوقی و جنسیتی تفاوتی نداشته باشند و تفاوتهای تکوینی نادیده گرفته شود. یعنی زن و مرد باید مثل هم کار کرده و مانند یکدیگر حقوق دریافت کنند در صورتی که اگر مبنای دقیق را نگاه کنیم در دیدگاه ما، زن جنس لطیف و ظریف است و مرد توانمندی جسمی بالاتری دارد پس نباید از زنان به اندازه مردان انتظار داشته باشیم. این بحث تشابه جنسیتی یا تساوی جنسیتی که مد نظر اسلام است، مزایا و معایبی دارد که ما باید آن را با چگونگی اجرا در صحنه اجتماع در نظر بگیریم.
مسأله برابری جنسیتی چه حقوق و وظایفی را برای زنان در جامعه و همچنین خانواده در نظر میگیرد؟
زمانی که ما میگوییم باید بین زن و مرد تساوی یا تناسب جنسیتی برقرار باشد نه تشابه؛ آیا وضعیت، انتظارات و ساختارهای جامعه متناسب با این شرایط است؟ اگر میگوییم زنان باید متناسب با اقتضائات زنانه در فضای متناسب با روحیاتشان فعالیت کنند، آیا شرایط اجتماعی و اشتغالی زنان در جامعه ما اینگونه است یا نه؟ پس از بررسی متوجه میشویم که بسیاری از این شرایط ایدهآل همچنان محقق نشده است. یعنی زنان ما در برخی از ساختارها یک ساعت کمتر از مردان کار میکنند، اما به همان تناسب هم حقوق کمتری دریافت میکنند. اما به سبب پرداخت نفقه و مخارج خانه، خدماتی که به مردان ارائه میشود؛ بیشتر از زنان است. اگر قرار است بحث اشتغال زنان مطرح شود و آنان وظایف مادری خود را به خوبی انجام دهند، باید شرایط و امکانات را برای بهرهوری حداکثری بانوان و افزایش آن فراهم کنیم. از طرفی نباید تفاوت حقوقی و ارزشی بین کار زنان و مردان وجود داشته باشد تا به آنها احساس جنس دوم بودن یا ضعف دست ندهد. برخی از ساختارهای مدیریتی ما زنان را پس میزنند و به گونهای به آنان القاء میکنند که فقط باید یک مادر خوبی باشند و به حدی شرایط را سخت میگیرند که زنان دیگر اشتیاقی برای اشتغال و ماندن نداشته باشند.
مادری به عنوان مهمترین نقش زنان محسوب میشود، برای تسهیل ایفای این نقش چه اقدامات حمایتی باید از سوی مسئولان جامعه در نظر گرفته شود؟
مادری مهمترین شغل زن و متناسب با نیاز فطری اوست. این نیاز را خداوند در وجود زن نهاده تا هم عشق بورزد و هم عشق ببیند که با چیز دیگری جایگزین نمیشود. مادری زیباست و قشنگترین جلوهای است که خداوند برای زن در نظر گرفته است. اما اینکه مادری برای ما شیرین باشد باید هم به لحاظ فردی و خانوادگی و هم در عرصهها و ساختارهای اجتماعی مورد حمایت قرار بگیرد. حمایتهای دولت و ایجاد شبکههای تسهیلگری مادرانه برای زنان و برای فرزندآوری آنان بسیار مهم است. علاوه بر این شرایط اقتصادی نیز حائز اهمیت است چرا که اگر حمایتهای مادی و معنوی به همراه هم باشند، میتوان امیدوار بود که زنها نیاز طبیعیشان را نادیده نگیرند. اگر بشود دوباره با همان جمعهای خانوادگی و گروههای مادرانه، این فضای تشویقی را به صورت حداکثری و در مکانهای مختلف و در جمعهای دوستانه یا به صورت گروههای مردمی ایجاد کنیم شاید زنان رغبت بیشتری نسبت به فرزندآوری نشان دهند. حس رضایت و امید به زندگی باید از سوی رسانهها همچون ساخت برنامههای تلویزیونی، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی بیشتر القاء و تقویت شود. هر چه این حس را کمتر کنیم و ناامیدی را بیشتر به جامعه تزریق کنیم، ابعاد امیدبخشی پایین آمده و در جنبههای مختلف همچون مادر شدن و فرزندآوری تاثیر خود را نشان میدهد. سیاستگذاران باید به این موضوع توجه کنند که چه چیز را میخواهند از زن بگیرند و چه چیز را به او بدهند. همانطور که رهبر معظم انقلاب در خصوص نقش مادری میفرمایند که به حدی این مقام باید بالا باشد که بچه در خانه دست مادر را ببوسد. این سنتها باید در رسانه تشویق و تکرار شود تا جامعه به سمت مادرانههای زیبا حرکت کند. این مادرانهها باعث ایجاد نسل جوان و با نشاط میشود و در آینده این نسل اصل تمدنساز فعالی است که زمینهساز ظهور هم خواهد بود.
منبع: جام جم
منبع: www.yjc.ir
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید