خبر: لحظه جاودانه جام ملتها: دیگه از مرگ نمیترسم!
خبر: لحظه جاودانه جام ملتها: دیگه از مرگ نمیترسم! کد خبر : 2001101 | 21 بهمن 1402 ساعت 13:29 | 7.1K بازدید | 14 دیدگاه چگونه بدون جام، فاتح قلبها شدند؟ نگاه دوباره به لحظاتی که احمدرضا برای گرفتن پنالتی ستارههای عربستان قبل از سوت پایان وارد زمین […]
خبر: لحظه جاودانه جام ملتها: دیگه از مرگ نمیترسم!
کد خبر : 2001101 |
21 بهمن 1402 ساعت 13:29 |
7.1K بازدید |
14
دیدگاه
چگونه بدون جام، فاتح قلبها شدند؟
نگاه دوباره به لحظاتی که احمدرضا برای گرفتن پنالتی ستارههای عربستان قبل از سوت پایان وارد زمین شد.
به گزارش “ورزش سه”، شب تلخ در تاریخ فوتبال ایران کم نبوده. باخت در جام ملتها هم کم نداشتهایم. بارها پای فینال تنها یک گام مانده به آخرین خاکریز باختیم و تمام. بازی با قطر آخرین نمونه از این سلسله شکستها بود.
اما آن شب خاص به جرئت پتانسیل تبدیل شدن به ماندگارترین شب تاریخ فوتبال ایران را داشت که آن ضربات پنالتی مانعش شد؛ امارات، جام ملتهای ۱۹۹۶ آسیا.
فقط یک برد دیگر مانده بود تا حضور در فینال. به کرهجنوبی ۶ تا زده بودیم و همین سعودی را در گروهی ۳ تایی کردیم.
اما این بازی قفل شد. دو صحنه قابلتامل در این دیدار رقم خورد؛ در اولی جمال غندور، داور مصری، خطای مشکوک به پنالتی روی حمید استیلی را نگرفت و در دومی، ضربه سر بازیکن سعودی در آستانه ورود به دروازه ما بود که نیما نکیسا شاید بهترین واکنش همه دوران فوتبالش را انجام داد. توپ از او رد شده بود که به سان مار روی هوا به کمرش قوس داد و با دست مانع ورودش به دروازه شد.
اما دقیقه ۱۱۹ رسیدیم به این چند ثانیه جاودان.
کاپیتان برای گرفتن ضربات پنالتی به زمین میآید، فریاد شیران برای آنکه روحیه نیما در آن دقایق پایانی افت نکند، دست احمد را گرفت و در راهروی رختکن او را گرم کرد.
با صلابتترین کاپیتان همه ادوار تاریخ تیم ملی با همان خنده به زمین آمد. از بزرگترها تا مهرداد خدا بیامرز یک به یک در آغوش کشیدنش… شبیه رخصت بود بیشتر.
محمد خاکپور بازوبند را به بازوی صاحب اصلیاش سپرد. این همان احمد است. فاتح ۶ سال قبل پکن. با خنده آمد. میلیونها ایرانی پای تلویزیون یخ کرده بودند. نفس ملت در گروی آن تیم تا ابد دوستداشتنی، گرم بود.
این همان تیمی بود که نسل نوجوان دهه شصتیاش را به عقد دائمی جنون فوتبال درآورد.
تولد تیم ۹۸ در آن تورنمنت شکل گرفت. احمد آمد و ۲ پنالتی را گرفت. مگر کم است؟ اما بله متاسفانه کم بود. خاطرم نیست در تیم ملی، علی دایی باز هم پنالتی خراب کرد یا نه؟ اما آن شب اولین و شاید آخرین پنالتی زندگیاش را دستکم با پیراهن تیم ملی به بیرون زد. داریوش یزدانی که تازه پشت لبهایش سبز شده بود هم خراب کرد! کاپیتان دوم ما، محمد خاکپور هم.
آن شب میلیونها نفر از اعماق وجود، عیان و نهان گریستند و حسرت خوردند. ۲۸ سال گذشته و ما هرگز قهرمان آسیا نشدیم. حدود ۲۰ سال قبلش هم نشده بودیم! به زودی وارد نیم قرن میشود این قهرمان نشدن در لعنتیترین جام جهان برای ما!
تیم رؤیایی و بیهمتای ۹۸ در امارات ۹۶ شکل گرفت. آن شب باختید اما برنده بازی اصلی شدید، آن تیم نامش را روی قلب تک تک ما تتو کرد.
اگر در عالم خیال، فقط یک بار اجازه بازگشت به عقب را میدادند تا یک نتیجه فوتبال ملی در جام ملتها را تغییر دهم، بیشک همین مسابقه بود. آن تیم حقش قهرمانی بود. اتحاد را ببینید، چگونه یک به یک ورود کاپیتان را جشن گرفتند. چه لذتی داشت. چه افتخاری و چه قاب ماندگاری.
احمد ۲ پنالتی را گرفت. احمد همه کار کرد اما ما بیخبر از طلسمی بودیم که مقرر کرده بود بیش از نیم قرن، مردم ما حتی رنگ فینال هم نبینند. نمیدانم این طلسم کی و کجا با قهرمانی کدام نسل میشکند، اگر ما آن روز نبودم، حتما به بچههای آن تیم، این فیلم را نشان دهید و بگویید، آن تیم و آن نسل، بدون حضور در فینال و جام، قلبها را ربود. یک عاشقانه بیهمتا در شرجی همان خلیجی که فارس بود و هست و خواهند ماند.
باز به این ویدئو نگاه کنید؛ قد بالای تو رعنا رو بنازم.
مهدی طاهرخانی
منبع: www.varzesh3.com
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید