سخنی دردمندانه با پرویزخان پرستویی (این تذهبون )
دکتر هادی ابراهیمی دانشیار علوم سیاسی دانشگاهجناب آقای پرستویی نوشته اخیر شما بعنوان هنرپیشه مطرح دو دهه اخیر سینما و تلویزیون کشورمان که ملقب به برادر شهید بوده و با کارگردانان بزرگی مانند ابراهیم حاتمی کیا کار کرده و نقش اول فیلمهای ارزشی مانند آژانس شیشه ای، بادیگارد، موج مرده، روبان قرمز و … را […]
دکتر هادی ابراهیمی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه
جناب آقای پرستویی نوشته اخیر شما بعنوان هنرپیشه مطرح دو دهه اخیر سینما و تلویزیون کشورمان که ملقب به برادر شهید بوده و با کارگردانان بزرگی مانند ابراهیم حاتمی کیا کار کرده و نقش اول فیلمهای ارزشی مانند آژانس شیشه ای، بادیگارد، موج مرده، روبان قرمز و … را بعهده داشته اید؛ درباره دکتر جبلی رئیس رسانه ملی برای حقیر که همواره پیگیر آثاری بوده ام که شما در آنها میدرخشیدید؛ حیرت انگیز و باورناپذیر بود!
نوشتهای که بوی سقوط میدهد و شما در آن فراتر از ارائه یک نقد مدلل و سازنده؛ قیافه دکتر جبلی را هدف قرار داده و علت قطع ارتباط خود و البته برخی هنرمندان از رسانه ملی را عدم تمایل به دیدن قیافه آقای جبلی اعلام کرده اید!
غالبا فرهیختگان به اندیشهها و دیدگاهها و سخنان دیگران پرداخته و با استدلالات قوی به مخالفت و مصاف فکری با مخالفان پرداخته و دردمندانه مباحثی را به نقد میکشند که طی آن با پیشگیری یا درمان به یاری پیکره فکری جامعه مبادرت ورزند، اما شما چه کرده اید؟!
فرهیختهای میگفت: افرادی که مقابل شما قرار دارند؛ دارای دو وجه اند، یکی ظواهر و قیافه است که خداداد است و به او ربط ندارد و بُعد دوم سلیقه است که به شما ربط ندارد! آن چیزی که به ما مربوط میشود؛ اندیشهها و عملکرد اجتماعی افراد است که بخاطر تضارب آرا و تضاد منافع و سایر دلایل مشروع؛ جای اظهارنظر را برای ما بازکرده و ما میتوانیم به موافقت و یا مخالفت با آن بپردازیم!
آقای پرستویی؛ فرهیخته بودن با فرهیخته نمایی متفاوت است و نمیتوان فرهیختگی را مثل یک نقش سینمایی یا تلویزیونی به مدت محدودی بازی کرد! شما میتوانید در ساختار یک اثر هنری نقش بزرگان را بازی کنید، اما با پایان یافتن مراحل تولید آن اثر، شما هم با آن نقش وداع میکنید و برای پذیرش نقشی دیگر از بی نهایت مثبت تا بی نهایت منفی منتظر پیشنهاد میمانید.
آقای پرستویی!
شما در یکی دو سال اخیر در نقش یک هنرمند مردمی؛ به اتفاق افراد خَیر و البته خوشنام دیگری مبادرت به یاری رسانی به محرومان در برخی استانها نموده اید و همزمان مطالب زیادی هم در فضای مجازی منتشر کردید و انتظار افکار عمومی را از خود بالا برده اید، اما این نوشته اخیر شما نشان داد که برخلاف فرهیختگی، شما فرهیخته نمایی کرده و در اصل در اسارت “توهمات خودساخته” یا “بیگانه ساخته” هستید.
در وابستگی فکری شما به دیگران و عمدتا سلبریتیها همین بس که شما سنگ هنرمندنماهایی را به سینه میزنید که کوس رسوایی و وطن فروشی آنها در داخل و خارج به صدا در آمده و با صراحت به دریوزگی و دلدادگی خود به بیگانگان افتخار کرده و تحت هدایت سازمانهای اطلاعاتی و یا بنیادهای پژوهشی غرب، در حال خیانت به مردم و شهدا و آرمانها و منافع و مصالح ملی اند، شما مصداق بارز این تک بیت معروف شده اید که میگوید
گر قافیه تنگ آید
شاعر به جفنگ آید
وقتی از پس نقد اندیشهها و دیدگاهها و در ادامه سند تحول رسانه ملی بر نیامده اید، از متن به حاشیه آمده به قیافه مؤمنانه دکتر جبلی گیر داده و سراغ برادرانش را میگیرید که ایشان از ابتدا هم اعلام برائت کرده و آنها را مصداق ریزشها دانست، اما من هراسم از آن است که در ادامه همین توهمات و نافرهیختگی، در فرداروزی به کت و شلوار و کفش و تسبیح و انگشتر ایشان و به تعبیر خودتان امثال ایشان هم گیر بدهید!
این تذهبون؟! چه روزگار غریبی شده است جناب آقای پرستویی؟!
شما متوهمانه در حال ایفای نقشی هستید که سناریست و کارگردان و تهیه کننده این اثر، خیرخواه شما نبوده و مرا ناگهان یاد اثر طنز و ماندگار آقای شصت چی مرد هزار چهره انداخته اید که همه نقش هایش اشتباهی بود و از بد حادثه نصیبش میشد، در حالیکه ایشان نه پزشک بود، نه سرهنگ، نه خلبان، نه شاعر، نه مربی فوتبال و نه… او فقط یک کارمند ساده بود!
آقای پرستویی!
شما دچار توهم مردمی بودن و اکثریت پنداری خیالی هنرمندنماهایی شده اید که یا در خارج از کشور مشغول عیاشی و خوشگذرانی و مزدوری هستند و یا برای بازگشت به سینما و تلویزیون ایران به جزع و فزع افتاده و صف کشیده اند و حالا این رسانه ملی است که تعیین موضع و شرط میکند که چه کسی را میپذیرد و چه کسی را از مدار توجه خود خارج میکند!
کافی است که از افراد مطلع استعلام بعمل آورید تا از صحت و سقم این ادعا مطمئن شوید مردم و اکثریت جامعه آنانی نیستند که به کشف حجاب خیابانی افتخار کرده و در رستورانهای پرهزینه ساختارشکنی کرده و یا برای پیروزی تیم ملی فوتبال امریکا و انگلیس بر تیم ملی فوتبال ایران به جشن و پایکوبی خیابانی پرداخته و بیگانه ستایی میکنند اکثریت مردم؛ مردم حاضر در راهپیمایی ۲۲ بهمن و روز جهانی قدس و سایر فراخوانها هستند که حتما آنها را هم دیده اید و دم نزده اید.
اگر چه مطمئنم که اینگونه اظهارات پوپولیستی، مقدمهای برای فتنه انتخاباتی دیگر است که این روزها همه قلم به مزدها را فعال کرده و شما را هم البته متوهمانه به میدان آورده تا ناشیانه ادا در آورده و در توهم فرهیختگی اظهار نظر کنید! البته برای ما جای تعجب نیست که امثال فرخ نژاد تا مرز دریوزگی سقوط کنند، اما شما چرا؟!
قطعا ما در هر انتخابات در چنبره توطئهای جدید تحت فشار نبردهای رسانهای و جنگهای ترکیبی و شناختی قرار میگیریم، همانگونه که در سال ۸۸ متهم به تقلب شدیم، در سال ۹۸ متهم به اقلیت ناشی از نظارت استصوابی شدیم و سال ۱۴۰۲ هم شاهد نهروان سازی جدیدی هستیم که خوارج جدید با شعار تحریم انتخابات در مقابل نظام قد علم میکنند و حقیر امیدوارم شما در آن نهروان به خوارج جدید نپیوندید!
آقای پرستویی!
برادرانه استدعا میکنم که حداقل به دیالوگهای ماندگار آثار فاخری که در آن ایفای نقش کرده اید، وفادار بمانید!
یا ایهالذین آمَنوا آمِنو!
آقای پرستویی! پرستویی بمانید و راه رفته مخملباف ها، فرخ نژادها، گلشیفته ها، سوسن تسلیمیها و زهرا امیرابراهیمیها را نپیمایید و یادتان نرود که برادر شهیدتان ناظر اعمال شماست!
لطفا مواضع مؤمنانه دکتر جبلی در دانشگاه امام صادق (ع) و نیز سند تحول را بی طرفانه مطالعه کنید و تا دیر نشده از بیراهه رفته برگردید.
منبع: www.yjc.ir
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید