گرانقدرترین هدیهای که معلم نمونه بوشهر دریافت کرد
قدمهایم را میشمرم نمیدانستم اصلا دوست دارم به آن جا بروم یا نه؟ رو به روی درب بزرگش قدمهایم متوقف شد با دیدن درش که این وقت سال رنگهایش ریخته و زنگ زده است به گذشته کشیده شدم، کلاس پنجم دبستان، اکسید آهن نه زنگ! این صدای معلم کلاس پنجممان بود و بچههایی که ریز […]
قدمهایم را میشمرم نمیدانستم اصلا دوست دارم به آن جا بروم یا نه؟ رو به روی درب بزرگش قدمهایم متوقف شد با دیدن درش که این وقت سال رنگهایش ریخته و زنگ زده است به گذشته کشیده شدم، کلاس پنجم دبستان، اکسید آهن نه زنگ! این صدای معلم کلاس پنجممان بود و بچههایی که ریز ریز میخندیدند.
با این یاد آوری در حیاط را به داخل هل دادم و در باز شد حیاط پر بود از بچههایی که حدودا ۱۴ساله بودند و چنان مستانه و بیدغدغه میخندیدند که گمان کنم حتی متوجه حضور غریبه هم نمیشدند چه بهتر همیشه از نگاه افراد روی خودم معذب میشدم روی پلههای ورودی بودم که صدای زنگ کلاس همه بچه هارا مثل فرفره از جایشان جهاند. موقعیتم با آن پای شکسته اصلا روی پلهها جالب نبود تا آمدم به خودم بجنبم و کنار بروم از سرراه بچه ها، چنان زیر پایم لرزید از هیبت قدمهایشان که چشمهایم گرد و خیره ماند و سپس حس معلق شدن در هوا و کوبیده شدن کمرم بر زمین بله درست گمان کردید.
بچهها یکی پس از دیگری تنههای محکمی به من زدند و در نهایت با آن پای شکسته چنان زمین خوردم که نمیدانستم چه کسی مرا نفرینی به این سختی کرده بود که چنین به زمین گرم خوردنی سزاوارم بود.
در این میان چند تن از دانش آموزان دستم را گرفتند و کمک کردند از جایم برخواستم و عذر خواهی میکردند لبخند زدم و دوران مدرسه خودم را به یاد آورد اصلا شیطنت نداشتم، اما از دیدن نشاط و سرزندگی بقیه بچهها غرق لذت و خوشی میشدم پس از آنها خواستم فقط مرا به دفتر مدیر راهنمایی کنند وقتی از پلهها بالا رفتم بنر و پوستری بزرگ از او دیدم که به عنوان معلم نمونه از او تقدیر کرده بودند وارد سالن بزرگ مدرسه شدم و پس از آن وارد راهرویی طویل شدم. صدای کر کننده جیغ و فریاد و خندهشان گوش هر رهگذری از در کلاسشان را قطع به یقین کر میکرد هوف بنظرم دوست نداشته باشم جای هیچکدام از این معلمان باشم هر روز با چه سردردی به خانه میروند به راستی که معلمی سخت است. امروز در مدرسه کار و دانش برازجان بودم تا به فاطمه قنبری به مناسبت بزرگداشت روز معلم گفتگو کنم.
فاطمه قنبری هنرآموز کاردانش هنر فرزند رزمنده هشت سال دفاع مقدس متولد ۱۳۶۷ با دو مدرک کارشناسی ارشد نرمافزار کامپیوتر و دانشجوی ترم سه رشته علوم تربیتی دانشجوی بسیجی نمونه استانی دارنده هشت مقام تولید محتوای کشوری در بخش آموزش است.
او چهار مقام تولید محتوای کشوری در زمینه پرورشی و تربیتی را دارد و همچنین دارای بارگزاری آثار تولید محتوا در شبکه ملی شاد دانش آموزی، مولف ۲۲ مورد مقاله اقدامپژوهی روایتپژوهی در حوزههای مختلف آموزش و پرورش به همراه کسب مقامهای کشوری و استانی، معلم برگزیده نمونه شهرستانی در سال قبل و معلم نمونه استانی در سال جدید و جزو چهار نفر برگزیده و صاحب امتیاز راه یافته به مرحله کشوری است.
قنبری معلم برگزیده گام دوم انقلاب، عضو گروه جهادی اعزام به مناطق محروم به عنوان مدرس، عضو گروه توانمندسازان استان بوشهر، مدرس دورههای آموزش تولید محتوای فرهنگیان، عضو کانون یاریگران زندگی و کانون خیریه منطقه و مدرس دورههای فرهنگی و هنری است.
او زندگی یک معلم را اینگونه روایت میکند: زندگی عادی یک معلم به بازخوردهای دانش آموزانش عجین شده است؛ چرا که یک معلم نه تنها دانش آموزان را در فعالیتهای تحصیلی راهنمایی میکند بلکه مسئول شکل دادن به آینده آنها نیز هست؛ یک معلم به طور کلی متولد شده تا دنیای متفاوتی را در زندگی دانش آموزان ایجاد کند و بر همه چیز از کلاس یادگیری درس گرفته تا موفقیت بلند مدت شاگردان خود تاثیر بگذارد که اینها همه در گرو تعاملات روزانه معلم با دانش آموزان رخ داده و نشان از پیوند همه جانبه و عمیق زندگی معلم با آن هاست.
مادر بودن پیش نیاز معلم بودن است
این معلم در خصوص مقایسه مادر بودن یا مادر بودن میگوید: من احساس میکنم مادر بودن پیش نیاز معلم بودن است؛ معلمی شغلی است از جنس مادری. بارها پیش آمده سرکلاس دانش آموزان حال مساعدی نداشتند در این شرایط مهمترین چیز درک حال دانش آموزم بوده که از فضای تدریس فاصله گرفته و تمام تلاشم را جهت تغییر روحیه و احوال دانش آموزم انجام میدادم. وقتی یک دانش آموز برایم سفره دلش را باز میکرد با تمام حواس به او گوش میدادم و خود را جای مادرش میگذاشتم و تا حد امکان راهنماییاش میکردم. هم کلام شدن با دانش آموزان، آرامش دادن و هم دل شدن خیلی حس قشنگی است چرا که تو با تمام جانت با آنها برخورد میکنی. حس مادر بودن در ذات هر زنی نهفته شده است چه بسا که به وجود آمدن بچه به فعل تبدیل خواهد شد.
قنبری عنوان میکند: معلمی شغل عجیبی است شغلی که در این زمانه با هیچ توجیه اجتماعی یا اقتصادی سختی آن را به دوش بکشید. شغلی است که برای داشتنش تنها یک مولفه اصلی است که باید به آن مجهز باشید آن هم عشق به دانش آموزان و این حرفه است. همیشه تمام تلاشم این بوده در ارتباطی سالم و دوطرفه با دانش آموزان برقرار کنم و از برچسب زدن به دانش آموزان استفاده نکنم و از کلمات نیش دار و زننده همیشه پرهیز کرده و احترام شخصیت تک تک دانش آموزان برایم اولویت داشته و رابطه دوستانه و تعامل با دانش آموزانم از جمله مهمترین شاخصههای ارتباطی من طی سالهای تدریسم با دانش آموزان بوده است.
برای رسیدن به هدفم همسرم حامی من بود
او از حامی خود اینگونه یاد میکند: برای رسیدن به هدفم حامی اصلی من همسرم بود که تمام حمایت خود را همه جانبه از من انجام داد و از همین جا از او ممنونم و خانوادهام به ویژه پدرم از او سپاسگزارم.
این معلم در خصوص انتخاب شغل دیگر با همین دیدگاه امروز در گذشته میگوید: بدون اغراق برخلاف موقعیتهای شغلی که پیش و رو داشتم فقط به معلم شدن فکر میکردم ذهنیتی که از بچگی داشتم نسبت به این حرفه و برای آن هدف داشتم و برای رسیدن به آن خیلی تلاش کردم و به آن نائل شدم و اگر هزاران به گذشته برگردم باز هم میخواهم معلم شوم و برای این هدف متعالی خواهم جنگید.
او ارزشمندترین هدیههایی که دریافت کرده را اینگونه برمیشمرد: یکی از پاداشهای روز معلم همواره باز خوردهای مثبتی است که از دانش آموزانم در تمام زمینههای تربیتی و آموزشی دریافت کردم برای مثال مراجعه دانش آموز سه سال قبلم و بیان این مسئله که چقدر من در تغییر افکارش در مورد تحصیل و ورود به دانشگاه موثر و کارآمد بودهام و او در حال حاضر جز دانشجویان ممتاز رشته گرافیک رایانه در دانشگاه تهران است و همچنین دریافت نامه و یا یادداشتهایی که بیان میکنند دانش آموزان که مرا به چشم یک معلم و یا دوست میبینند و این گرانقدرترین و ارزشمندترین هدیهای هست که از سوی دانش آموزان به من داده شد.
این معلم بیان کرد: تفاوت من با بچهها در کلاس درس به زاویه دید انسانها بستگی دارد و برخلاف اختلاف سنی کم در اکثر مواقع خودم را برای درک بهتر بچهها جای آنها قرار دادهام سعی کردهام مشکلاتشان را درک کنم و با آنها همدلی کنم و همراهی داشته باشم برای اینکه تعامل سازنده را ایجاد کنم و حفظش کنم. بنظر من بیشتر در این زمینه سعی کردم که به یک وجه تشابه برسم بین خودم و دانش آموزانم و این برایم یک نماد شود و این مفهوم مشترک باشد بین من و دانش آموزانم به عنوان یک ویژگی که میتواند ما را به هم نزدیکتر کند.
شاخصهای یک معلم نمونه
قنبری از شاخصهای یک معلم نمونه شدن میگوید: بدون شک ابتدا لطف خدای منان بوده که همواره در همه حال شامل حال من شده در تمام مراحل زندگیام، شاخصهای دیگری که باعث معلم نمونه شدن داشتم شیوه تدریس مناسب، تجزیه وتحلیل و تبدیل وضعیت، تعهد به اصول اخلاق وانجام دقیق طرحها و هم سو با نظام تحول بنیادین تسلط برتکنولوژی روز و داشتن تعامل دوطرفه با دانش آموزان نهراسیدن از انتقاد و نقد تلاش برای تغییر و درک دانش آموز و اولیا همواره جز شاخصهها و مولفههایی بوده که مرا به اهدافم نزدیکتر میکرد.
این معلم اینگونه از سختیهای معلمی حرف میزند: سختیهای شغل معلمی درکنار اهمیت و حساسیت آن برکسی پوشیده نیست چرا که معلم باید تمام توان و استعداد خود مایه بگذارد تا نتیجه مناسب که تربیت دانش آموزان موفق در تحصیل آینده است را به دست بیاورد در واقع تا نقش معلم را به خوبی درک نکنیم به سختی شغل معلمی پی نخواهیم برد. سختیهای شغل معلمی میتواند شامل کم بود زمان، کمبود منابع آموزشی، مسائل اقتصادی و خیلی مسائل دیگر باشد؛ اما نکته قابل توجه این است که قشر با عشق شغل خود راحفظ کرده و برای تداوم در آن و نهادینه کردنش از تمام جان خود مایه میگذارد و من به شخصه به عنوان معلمی که به عنوان نیروی برون سپاه مشغول خدمت هستم هیچگاه مسائل مادی برایم اهمیتی نداشته و همواره به عشقی که به این شغل دارم سعی کردم تا جایی که میتوانم توانم را در جهت احقاق اهدافم بگذارم.
قنبری از خاطرات خود با لبخند میگوید: اگر بخواهم از بهترین خاطراتم بگویم بسیار زیاد هستند، اما بهترین خاطراتم در سالها همین بود که دانش آموزانم مرا خیلی کم به فامیل صدا میزنند آنها یا مرا به نام کوچم میخوانند یا به نام فرشته و این نشان از صمیمیت بین ما است.
یک خاطره خوب که مربوط میشود به سال قبل همراه شده بودم با دانش آموزانم، زیرا برای معلم ورزششان مشکلی پیش آمده بود و من بخاطر اختلاف سنی کمتر و با آنها رفتم و وقتی لیست اسامی دانش آموزان شرکت کنندهام را خواندند نام من هم بین اعضای تیم بود و این همه ما را شوکه کرد بعد که پیگیر شدیم چرا این اتفاق افتاده به ما گفتند فکر میکردیم این همه صمیمیت قطعا شما دوست هستید و جزئی از اعضای تیم هستید و این حجم از صمیمیت و راحتی برایمان عجیب بود و فکر کردیم دوست و اعضای تیم هستید واین نیز یکی از زیباترین خاطرات من بود.
توصیه به کسانی که معلمی را دوست دارند
این معلم به افرادی که قرار است پا جای پای او بگذارند میگوید: داشتن دید مثبت به این حرفه باعث میشود از مشکلات آن چشم پوشی کنید و از آن جا که معلم یک الگو و شاخص مهم برای دانش آموز است توصیه میکنم با انرژی مضاعف وارد این شغل شوید شعار نمیدهم، اما عشق به دانش آموزان و دوست داشتن شخصیت تک به تک آنها مهمترین پند برای موفقیت وورود افراد به این حرفه است.
بدون شک رضایت شغلی معلمان از عوامل متعددی نشات میگیرد از جمله تامین نیاز مالی، ارتقا شغلی سن و بسیاری از موارد دیگر. من معلمی هستم که با همه مشکلات شغلی ارتقایی ومالی به عنوان یک نیروی برون سپار هنوز در صف مشتاقان تعلیم و تربیت با قاطعیت تمام ایستادهام و هیچکدام از این مشکلات ذرهای از اشتیاق من را نسبت به حرفه و دانش آموزانم کم نخواهد کرد.
قنبری درخواستش از مسئولین را اینگونه بیان کرد: من فاطمه قنبری نیروی برون سپار آموزش و پرورش معلمی که دارای دو دوره مقام معلم نمونه شهرستان و استانی و صاحب امتیاز چهار نفر راه یافته به مرحله کشوری از مسئولان آموزش و پرورش استان بوشهر تقاضا دارم تا در جهت تغییر وضعیت من و گرفتن کد پرسنلی نهایت تلاش خود را انجام دهند و انتظار دارم این مسئله از سوی اداره کل و در مقطع بالاتر از سوی وزارت پیگیری شود. ان شاالله که بتوانم گام مثبتی در جهت پیشبرد اهداف آموزشی و پرورشی شغل و دانش آموزانم بردارم و باز هم تاکید میکنم تنها انتظار من به عنوان معلمی که در تمام ردههای کشوری و استانی در زمینه آموزشی و تربیتی و پرورشی صاحب مقامهای کشوری، استانی و شهرستانی شده و دو دوره معلم نمونه در پرونده دارد طی دو سال متوالی، انتظار دارم پس از ۱۰ سال خدمت صادقانهای که کردهام در جهت تغییر وضعیت و گرفتن کد پرسنلی من تلاشی صورت گیرد.
او در پایان افزود: باید این را به صراحت بگویم که معلمی عشق میخواهد و عشق هم صبر میطلبد، صبور بودن پیش زمینه موفقیت شما در این حرفه خواهد بود. چشم پوشی بر خیلی از مسائلی که ظاهری و گذرا دارد باعث میشود تا شما به اهدافی که دارید در این حرفه نزدیک شوید و پلههای ترقی را روز به روز طی خواهید کرد.
این جنبه کلی برای برداشتم از این حرفه به عنوان سخن پایانی بود و جنبه دیگر دیدن معلمانی همچون من که قرار داد رسمی با آموزش و پرورش ندارند و همه جانبه دارند برای پیشبرد اهداف آموزش و پرورش تلاش میکنند من به شخصه امسال ۱۸ طرح را در کشوری استانی و شهرستانی شرکت کردم که بالغ بر ۱۲ طرحش شامل مقامهای استانی و کشوری و شهرستانی شدم و بدون چشم داشت برگزاری نمایشگاه برون مدرسهای و کارهای هنرجویانم اولویت کارم بوده است که با استقبال شدید مسئولان اداره کل مواجه شد و بازدید انجام شد.
منبع فارس
منبع: www.yjc.ir
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید